مثال هایی برای درک تورم
1396/06/05
برای فهم تورم در ابتدا باید بفهمیم که این کلمه به چه معنی است. تورم به معنی افزایش قیمت سبد کالاها و خدماتی است که نماینده کل یک اقتصاد است.
پارکین و بده (Parkin and Bade) نیز تعریف مشابهی از تورم ارایه کرده اند:
تورم حرکت رو به بالای سطح متوسط قیمت ها است. در مقابل آن تورم منفی یا تقلیل قیمت ها است که حرکت رو به پایین سطح متوسط قیمت ها تعریف می شود. مرز بین تورم و تقلیل قیمت ها ثبات قیمت ها است.
ارتباط بین تورم و پول
از آنجایی که تورم افزایش سطح عمومی قیمت ها است ذاتاً با پول پیوند دارد. به خاطر همین است که می شنویم برای خرید اندکی کالا باید مقدار زیادی پول خرج کنیم.
برای فهم این که تورم چگونه کار می کند، جهانی را تصور کنید که فقط دو کالا در آن است: پرتقال هایی که از درختان کنده می شوند و پول کاغذی که به وسیله دولت چاپ می شود.
اگر در یک سال خشکسالی رخ دهد و پرتقال کمیاب شود، انتظار می رود که قیمت پرتقال افزایش یابد، به طوری که برای مقدار بسیار کمی پرتقال پول بیشتری مورد نیاز است.
در مقابل اگر تولید پرتقال رکورد بزند انتظار می رود که قیمت آن سقوط کند، به طوری که فروشندگان پرتقال مجبورند قیمت ها را کاهش دهند. این دو سناریو به ترتیب تورم و تقلیل قیمت ها بودند. در دنیای واقعی تورم و تقلیل قیمت ها تغییرات در میانگین قیمت همه کالاها و خدمات هستند نه فقط قیمت یک کالا.
تورم و عرضه پول
تورم و تقلیل قیمت ها بر اثر تغییر مقدار پول داخل سیستم هم به وجود می آید. اگر دولت تصمیم بگیرد مقدار زیادی پول چاپ کند، ریال ها نسبت به پرتقال ها فراوان خواهند شد. این شرایط درست مثل وضعیت خشکسالی است. بنابراین تورم براثر میزان در حال افزایش ریال ها نسبت به میزان پرتقال ها (کالا و خدمات) ایجاد می شود. در مقابل تقلیل قیمت ها بر اثر مقدار ریال های در حال کاهش نسبت به مقدار پرتقال ها ایجاد می شود. بنابراین چنان که در مقاله چرا پول ارزش دارد نشان داده شد، تورم با ترکیبی از چهار عامل زیر ایجاد می شود:
1-عرضه پول بالا می رود.
2-عرضه کالاهای دیگر کاهش می یابد.
1-تقاضا برای پول پایین می آید. (برای دستیابی به یک کالا)
2-تقاضا برای سایر کالاها بالا می رود.
منبع:
http://economics.about.com/od/helpforeconomicsstudents/f/inflation.htm